نگاهی به جشنواره فیلم فجر ، متن از : بانو هنگامه بیگ زاده

جشنواره سی و نهم، تنها تر از قبل

وفاق مردمی در جهت تحریمِ مهم ترین دورهمی سینمایی کشور که مفتخر به حضور ستارگان بی تکراری چون : انتظامی، شکیبایی، مشایخی، کشاورز، نصیریان، جمیله شیخی، سوسن تسلیمی، جمشید هاشم پور و بیشمار اسم و عنوان، امسال هم به سیاق سال قبل و جدی تر از سال قبل (متاثر از شرایط کرونایی) ادامه داشت. سالن‌های سینما گاهاً خالی از تماشاگر، نوبرانه های هنر هفتم را عرضه می‌کردند.
اینکه جایگاه جشنواره در میان مردم است یا حکومت و اینکه تحریم به سود یا ضرر هنر و یا نظام تمام می شود خود مبحث مهم و مفصلی است که در زمان مقتضی جای نقد و بررسی دارد اما بی شک آنچه که سینماچی ها و مشخصاً هنرمندان (و نه سرمایه گذاران) مخاطبین و منتقدین را در ایام جشنواره همراه و همگام می کند فقط لذت است و هنر.

با ذکر ضروری مقدمه فوق سراغ برخی آثار عرضه شده امسال می‌رویم و در ابتدا پر سر و صدا ترین:
■ بی همه چیز: اقتباس 《محسن قرایی》 از نمایشنامه آلمانی 《ملاقات بانوی سالخورده》 با استقبال خوب اهالی سینما مواجه شد.
فیلم اما به زعم بنده سوراخ بزرگی دارد که گویا بی‌ارتباط با نمایشنامه 《فردریش دورمانت》 هم نیست.
محوریت قصه برپایه تضاد عشق و نفرت بناست حال آنکه نه عشق و نه نفرت در اثر ساخته و حس نمی شود. قرایی به رسم وفاداری به نمایشنامه اقتباسیَش رگه‌هایی از هجو و طنز را در اثر خود گنجانده که در هیچ موردی در نمی آید و بیشتر به مسخره بازی شبیه است تا طنازی.
بازی های خوب ستاره های سینما از جمله پرستویی ،هدیه تهرانی، مهتاب نصیرپور، هادی حجازی فر و.. هم به داد قصه ولنگار فیلم
نمی رسد.

■زالاوا : فیلم خوبی که سینما می‌شود و حرف دارد. یقیناً فیلم از زیست فیلمساز می آید و جدی ترین اثر سینمایی ما (قبل و بعد از انقلاب) راجع به مقوله 《جن》 و 《جن زدگی》 است.
فیلمنامه ی خوب، دوربینِ در خدمت درام، طراحی صحنه و لباس و سایر عوامل همگی به کمک فیلم می‌آیند تا مخاطب در سینما جهان تازه ای را در عالم خیال و بر پرده نقره‌ای تجربه کند.
فیلم ساز اما از میانه کمی پا پس می‌کشد و جرأت و شهامت ای که از ابتدا در دل اثر دمیده را کم رنگ می کند تا شاید پس زده نشود و این نقطه تاریک اثر است.

نگاهی به جشنواره فیلم فجر

نگاهی به جشنواره فیلم فجر

■ابلق: فیلم بیشتر از اینکه سینما باشد فریاد است. فریاد تظاهر به دادخواهی. اما نه به نفع زن ،که ضربتی است بر پیکره بخش وسیعی از اجتماع و آتشی در خرمن فمینیست نمایان عرصه هنر.
مشهود است که در سالیان اخیر دوربین های سینما از آپارتمان های لوکس بالای شهر به پس کوچه های حومه و جنوبی شهر کوچ کردند تا رگ‌خواب مخاطب از دست تولیدکنندگان سینما خارج نشود و این 《چه》ی متغیر برای سینما شدن محتاج 《چگونه》 ای است که فارغ از بالا و پایین جغرافیایی، در ناخودآگاه هنرمند شکل می‌گیرد.
آبیار در اقدامی جسورانه دست به ساخت فیلمی متفاوت از کارنامه خود زده است. اما ای کاش فیلمنامه‌ای وجود داشت و بر پایه آن فیلم ساخته میشد.

■ستاره بازی :آخرین ساخته ی 《هاتف علیمردانی》 در دوران کوچ ، یک فیلم زندگینامه‌ای است که به مسئله مهاجرت و اعتیاد می پردازد سرگرم می کند و تاثیرگذار است با همه المان های سینمایی.
فیلم هر چه به لحاظ شکل غربی است اما اینجایی باقی می ماند. پدر می سازد و عطوفت دیگر خواهی ایرانی را عیان میکند.
فرهاد اصلانی همچنان خوب است و می درخشد.

■روشن: روشن فیلم بدی است و تماما شعار است و تظاهر. فیلم نه شخصی است و نه اجتماعی .فریاد کلیشه‌ای و موهنی است از قشر فرودست که همه چیزش را گویی به خود باخته است.
عطاران برای حضور در این اثر  جایزه ای گرفت که  بیشتر از بازی اش متوجه نقشش در فیلم بود.

■تک تیرانداز : شروع خوب و جذاب، مخاطب را به اثر امیدوار میکند. فیلم دفاع مقدسی که در 《شکل》 تازگی دارد و از  زبان افسر بعثی روایت میشود.
فیلم تا انتها سرگرم‌کننده و قصه گوست. طنازی و شیرینی های خاص و به جایی دارد و منهای سکانس پایانی در سایر دقایق قابل دفاع است.

نگاهی به جشنواره فیلم فجر ، متن از : بانو هنگامه بیگ زاده ، اسفند ۱۳۹۹